قبور باستانی اجداد هفت برادر کلهر _ هفت طایفه اصیل کلهر [1_طایفه گیلانی کلهر 2_ طایفه حاجی زاده گان کلهر 3_ طایفه منصوری کلهر 4_ طایفه زینلخانی کلهر 5_ طایفه کاظم خانی کلهر 6_ طایفه قوچمی کلهر 7_ طایفه آجودانی کلهر ( روستای لرینی و کله جوبی اسلام آباد ) ]
تصویر محمود پاشا خان ایلخانی # سردار مظفر # ایلخان و حکمران مقتدر کرمانشاهان و ایل بزرگ کلهر 1217 هجری شمسی _ نوه حاج منوچهر خان بیگلربیگی کلهر _ برادر زاده حاج شهباز خان گیلانی کلهر ایلخان بزرگ کلهر و حکمران کرمانشاهان، موسس مسجد و حمام حاج شهباز خان کلهر در سال 1168 ه ش در شهر کرمانشاه _[ شاخه هفت برادر کلهر _ طایفه حاجی زاده گان کلهر]
حاج محمدصالح خان کلهر # موید الوزرا # اولین نماینده مجلس شورای ملی ایران در سال 1285 هجری شمسی _ ملاقات با جمعی از سران ایلات و طوایف کرمانشاهان مصادف با حکمرانی محمدعلی خان دوم حاجی زاده کلهر (محمدعلی خان ایلخانی) بر ایل کلهر و کرمانشاهان _ داوود خان ایل بیگی کلهر _ جوانمیرخان کلهر _ حسین خان سنجابی _ علیقلی خان یاور کلهر _ فتح الله خان نصیرالدیوان حاجی زاده کلهر _ کرمانشاهان
جمعی از بزرگان و سران حکومتی کرمانشاهان _ خاندان یاوری حاجی زاده گان کلهر _ غلامرضا خان یاور کلهر _ از نوادگان ایلخانان بزرگ کلهر اسماعیل خان یاور کلهر _ مهدیخان یاور ایلخانان و حاکمرانان کرمانشاهان در دوران سلسه صفویه.
تصویر تاریخی # حاج محمد صالح خان موید الوزرا # از طایفه حاجی زاده گان کلهر ، اولین نماینده استان کرمانشاهان در مجلس شورای ملی ایران دوره های اول و دوم در سال 1285 الی 1290هجری شمسی و جمعی از فرزندان ایشان :
_ حاج اسدالله خان فزونی امیر الممتاز کلهر اولین شهردار کرمانشاه در سال 1305 هجری شمسی
_ لطف الله خان فزونی شهاب السلطان کلهر
_ فتح الله خان نصیرالدیوان حاجی زاده کلهر نماینده مجلس شورای ملی استان کرمانشاه در دوره های چهارم 1300الی 1302 و دوره های هشتم، نهم و دهم از سال 1309 الی 1316 هجری شمسی
_ عبدالله خان سالار مؤید کلهر
_ نصرالله خان مؤید السلطنه کلهر
_ علی خان یوز باشی کلهر
محمود پاشا خان ایلخانی کلهر # سردار مظفر # طایفه حاجی زاده گان کلهر _ شاخه هفت برادر ایل کلهر
#داوود خان امیر اعظم کلهر# فرزند عباس اسدبگ ، که ایشان نیز نوه عبدالمحمد جد تیره ی عبدالمحمدی که از قدیم الایام یکی تیره های صاحب نام گیلانغرب بوده اند، می باشد.
داوود خان به همراه پدرش عباس اسد بگ پس از چندین دهه جنگ و گریز در منطقه گرمسیری ویژنان گیلانغرب و سرکوب شدن آنها توسط ایلخان کلهر در نهایت در اقدامی طرح از میان برداشتن زینالعابدین خان ایلخانی، به واسطه صلح و طبعیت از حکومت او در غالب یک ملاقات و دادن پیشکش به ایلخان حین کوچ ایل کلهر از مسیر قشلاق به ییلاق را ریختند و زینالعابدین خان حسام الملک ایلخانی را در نزدیکی چشمه سراب سرگو قنبر گواور به قتل رسانیدند، داوودخان و پدرش پس از به قتل رسانیدن زینالعابدین خان ایلخانی [حکمران کرمانشاه و کردستان و ایلخان کلهر] چندین سال مجبور به ترک ایران و اقامت در خاک عراق کنونی شدند که بعدها با وساطت والی پشت کوه نزد اقبال الدوله نماینده مظفرالدین شاه قاجار در غرب کشور، جهت اخذ رضایت از محمدحسن خان حسام الملک حاجی زاده برادر زینالعابدین خان اقدام نمودند، که ایشان نیز به ازای بخشش و بازگشت و نصب داوودخان به عنوان کلانتر طایفه خالدی به جای صیدمحمد سلیم که داوودخان در چندین دهه به خاطر کسب این جایگاه دست به جنگ و ستیزهای متعددی در میان طایفه خالدی زده بود، شروط تحویل و اعدام پدرش عباس اسدبگ قاتل زینالعابدین خان ایلخانی و همچنین سازش و جلوگیری از نزاع و هرج ومرج در بین طوایف ایل کلهر را تایین نمود.
با منصوب شدن داوودخان به کلانتری طایفه خالدی ایشان به تدریج راه سرکوب یا مصالحه با دیگر کلانتران طوایف ایل کلهر را در پیش گرفتند که با سرکوب و کشته شدن اکبرخان خمان گیلانی و اکبرخان سیاه سیاه و همچنین مصالحه با دیگر کلانتران کلهر از جمله قادر موسی بگ خان گیلانی، نعمت اله خان شیانی، امین اله خان ناصری منصوری و فرج اله خان منیشی، توانست جایگاه خود را در ایل کلهر تا حدودی مستحکم و از مدعیان اصلی کسب مقام ایلخانی در مقابل ایلخانان و حکمرانان طایفه حاجی زادگان کلهر به حساب آید.
در نهایت پس از چندین سال کشمکش با مغلوب شدن محمدعلی خان دوم(حاجی زاده گیلانی کلهر) ایلخان و حاکم وقت کرمانشاه، داوودخان کلهر موفق به اخذ قانونی مقام ایلخانی کلهر در سال 1320 هجری قمری از دولت مرکزی گردید و برای همیشه به دوران حکومت ایلخانان و حکمرانان طایفه حاجی زادگان گیلانی و شاخه هفت برادر ایل کلهر پس از حدود شش قرن حکمرانی بر تمام مناطق کلهرنشین و کرمانشاهان خاتمه بخشید.
از داوود خان امیر اعظم به عنوان یکی از مقتدرترین ایلخانان کلهر همچون ذوالفقار شاه کلهر ، حاج شهباز خان حاجی زاده ایلخانی، مهدی خان ایلخانی، اسماعیل خان دیوان بیگی کلهر در کتوب مختلف سخن به میان آمده است.
از فتوحات، مبارزات و ت های ایشان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1_ شکست سنگین والی پشت کوه #ایلام#غلام حسین خان ابوالقداره و باز پس ستاندن منطقه ایوان و الحاق همیشگی آن به خاک کلهر
2_ سرکوب و یا مصالحه با تمامی ایلات و طوایف کرمانشاه و اتحاد و همبستگی آنها
3_ شکست والی لورستان و اسارت باقرخان حاکم خرم آباد
4_ سرکوب و شکست تاریخی قوای دولتی و ایل سنجابی با تنها دو هزار جنگجو در برابر لشکر پنج هزار نفری آنها و به غنیمت گرفتن توپخانه و تجهیزات نظامی دولتی در نزدیک کاروانسرای مای دشت
5_پیروزی در جنگ نهاوند و شکست سنگین سالار الدوله برادر شاه قاجار
6_تصرف همدان و گردن زدن حاکم آنجا به دلیل نافرمانی از ایل کلهر
7_لشکر کشی جهت تصرف تهران در دوران مشروطیت و جنگ تاریخی نوبران، همچنین جنگ صحنه که درنهایت شکست ایل کلهر و کشته شدن داوودخان و فرزندش جوانمیرخان در برابر قوای سه گانه و متحد[1_دولتی به فرماندهی رضا خان میرپنج 2_ بختیاری به فرماندهی سردار اسعد بختیاری 3_ آذری به فرماندهی ستارخان و باقرخان] را در پی داشت.
بعد از مرگ داوود خان امیر اعظم کلهر فرزندش# سلیمان خان امیر معظم# به مقام ایلخانی رسید و بعد از مرگ سلیمان خان برادرزاده اش #عباسخان امیرمخصوص# فرزند جوانمیرخان پسر ارشد داوود خان به این مقام نائل گردید.
عباس خان نماینده دو دوره استان کرمانشاه در مجلس شورای ملی بوده است که سرانجام با توطعه رضا شاه پهلوی در حین ماموریت در پاریس به قتل می رسد و با مرگ عباسخان امیر مخصوص ، گیلانغرب پایتخت کهن ایل کلهر برای آخرین سردار و ایلخان کلهر به سوگ و ماتم همیشگی نشست .
______________________________________________________
______________________________________________________
# ساختار و تقسیمات اجتماعی، قومی در ایل کلهر #
در راس هرم ایل می باشد که از بالا به پایین تقسیم و تجزیه میشود.
1_ # ایل # هر ایل که از چند طایفه تشکیل شده است.[ایل: کلهر]
2_# طایفه #هر طایفه از چند تیره تشکیل شده است.[طایفه: خالدی]
3_# تیره # هر تیره از چند خل تشکیل شده است.[ تیره : روتوند]
4_ # خل # هر خل از چند تخمه تشکیل شده است.[خل: محمدولی]
5_#تخمه# هر تخماره از چند بنه مال تشکیل شده است.[تخمه: الفت]
6_#بنه مال#هر بنه مال از چند خانواده تشکیل شده [بنه مال: قاسم خان اردشیری]
7_#خانواده #کوچکترین نهاد ایلی متشکل از چند نفر [خانواده حیدرخان اردشیری]
_____________________________________________________
_____________________________________________________
#ساختار تشکیلات ی در ایل کلهر و کرمانشاهان #
[ ایلخان _ ایل بیگی _کلانتر _ کدخدا ]
1_# ایلخان # = ریاست ایل کلهر که لقب ایل بیگی یا دیوان بیگی را نیز دارا می بوده و نسبت به دیگر ایلات و طوایف کرمانشاهان نیز مقتدرتر و ارشد باشد را ایلخان می گفتند، این مقام در کرمانشاهان فقط مخصوص ریس ایل کلهر بوده که در اکثر دورانها ایلخان کلهر استاندار کرمانشاه و حکمران کرمانشاهان نیز بوده است. مانند حاج شهباز خان حاجی زاده ایلخانی کلهر، اسماعیل خان ایلخانی ، مهدی خان ایلخانی، محمد علی خان اول و دوم ایلخانی، محمود پاشاه خان ایلخانی، محمدحسن خان دیوان بیگی، داوودخان امیر اعظم و
2_ # ایل بیگی یا ریس العشایری # به شخصی که فقط ریاست ایل را بر عهده دارد و همزمان حکمران کرمانشاهان نبوده است .
3_#کلانتر# بزرگ طایفه و مسول اجرای امور مالیاتی و دولتی در طایفه را که توسط ایلخان یا ایل بیگی ابلاغ میشود را کلانتر می گفتند که پست کلانتری نیز توسط ایلخان تایین میگردید.مانند اکبرخان گیلانی کلانتر طایفه گیلانی دشت دیره و قیطول خمان، قادرخان گیلانی کلانتر طایفه گیلانی دشت گیلان، باقرخان شیانی کلانتر شیان، اکبرخان سیاه سیاه کلانتر طایفه سیاه سیاه، فرج الله خان منیشی کلانتر طایفه منیسی، صیدمحمد سلیم کلانتر طایفه خالدی، امین اله خان ناصری کلانتر طایفه منصوری.
4_ #کدخدا # پایین سطح ی ایلی مقام کدخدا میباشد که به وسیله کلانتر طایفه معرفی و توسط ایلخان یا ایل بیگی تایید میگردید، کدخدا نماینده ایلخان و کلانتر طایفه در تیره یا روستای مورد نظر بوده است . مانند کدخدا الفت اردشیری کدخدای تیره روتوند، کدخدا شهباز کدخدای تیره علیرضاوندی، کدخدا کریم شیربگ گیلانی کدخدای تیره بیگزاده گیلانی، کدخدا ناصر کیانی کدخدای تیره پیرگه
______________________________________________________
______________________________________________________
#سلیمان خان امیر اعظم کلهر #
#عباس خان امیر مخصوص کلهر#
کەڵهوڕ = کەڵ + هوڕ
کەڵ (پهلوان _ اهوی نر) + هوڕ ( توانمند - پر زور)
پهلوان پر زور = پهلوان توانمند = پاڵوان زور دار
در خصوص نام گذاری و ریشەی اصلی نام کلهر نظریه های متعددی وجود دارد اما در این میان چند مورد مستند و منطقی می باشند ، در اینجا به تعدادی از آنها می پردازیم .
نام کلهر از دو واژه ی جدا از هم ( کەڵ + هوڕ ) تشکیل شده است که با توجه به معانی این دو کلمه در زمانها و گویش های مختلف زبان کوردی یقین را با دشواری همراه ساخته است .
معناهای متعدد واژه ی "" کەڵ "" از جمله :
1 - کەڵ به معنای آهوی نر
2 - کەڵ به معنای "" پهلوان "" در کتاب اوستای باستان که به زبان کوردی ، گویش هورامی و گورانی میباشد
3 - کەڵ بە معنای "" قوی هیکل ""
معناهای متعدد کلمه (هوڕ) از جمله :
1- هوڕ نام قوم هور = هوری
2- هوڕ به معنای خورشید
3- هوڕ به معنای انسان "" توانمند و پر زور "" در کتاب اوستای باستان که به زبان کوردی ، گویش هورامی و گورانی می باشد.
اکنون با قرار دادان این دو کلمه ( کل + هور ) در کنار هم معناهای متعددی به دست می آید ، اینجا به بر رسی آنها می پردازیم :
کەڵ به معنای آهوی نر :
1 - کەڵ ( آهوی نر) + هور (قوم هوری) = آهوی نر قوم هوری
2 - کەڵ ( آهوی نر) + هور ( خورشید ) = آهوی نر خورشید
3 - کەڵ ( آهوی نر) + هور ( توانمند - پر زور ) = آهوی نر توانمند
کەڵ به معنای پهلوان :
1 - کەڵ ( پهلوان ) + هور (قوم هوری) = پهلوان قوم هوری
2 - کەڵ ( پهلوان ) + هور (خورشید ) = پهلوان خورشید
3 - کەڵ ( پهلوان ) + هور ( توانمند - پر زور ) = پهلوان پر زور - پهلوان توانمند
کەڵ به معنای قوی هیکل :
1 - کەڵ ( قوی هیکل ) + هور ( قوم هوری ) = قوی هیکل قوم هوری
2 - کەڵ ( قوی هیکل ) + هور ( خورشید ) = قوی هیکل خورشید
3 - کەڵ ( قوی هیکل ) + هور ( توانمند ) = قوی هیکل توانمند
حال با این تفاسیر دقیق به نظر می رسد که 1- پهلوان توانمند = پهلوان پر زور ، پهلوان قوم هوری و همچنین 2 - قوی هیکل توانمند ، قوی هیکل قوم هوری بیشتر مورد نظر بوده و میتواند به عنوان ریشه های اصلی نامگذاری ایل کهن و بزرگ کلهر بە حساب اید ، می توان گفت کە " اهوی نر خورشید " معنای قابل قبولی را ایفا نمی کند و نمی توان معنای دقیق کلمەی کلهر باشد .
ایل کلهر : هسته ی مرکزی قوم کهن کلهر است که خود تنها بخشی از این قوم را شامل میشود اما به عنوان مرکزیت ی ، اجتماعی ، دفاعی و ایلخان تمامی مناطق قوم کلهر به شناخته شده اند که جمعیتی کمتر از 30 درصد قوم بزرگ کلهر را تشکیل میدهد ، یعنی ایل کلهر تنها بخش کوچکی از قوم کهن کلهر است و این قوم خود شامل ایلاتی همچون : کلهر ، گروس ، مکری ، گوران ، سنجابی ، زنگنه ، قلخانی ، خرل ، ملکشاهی ، ارکوازی ، ایلامی ، فیلی و یعنی تمامی محدوده ی گویش کلهری شامل می شود .
محقق و گردآورنده : آقای سعید میرزایی
میرزا محمدرضا فرزند محمد رحیم بیگ در سال 1245هجری قمری یعنی 1208 هجری شمسی در شهرستان گیلانغرب از توابع استان کرمانشاه دیده به جهان گشود ، جد ایشان شخصی به نام " خمان " که مؤسس تیره خمان از طایفه کهن گیلانی کلهر می باشد ، پدرش از سرداران سواره فوج کلهر و برادرش نوروز علی بیگ در میان ایل از قائم مقامان بود.
ایام نوجوانی رضا بیگ به مقتضای ایلی و خانوادگی به آموختن فنون رزم، تیراندازی وسواری گذشت ومردی قویهیکل وخوشبنیه شد.اما دریکی ازدرگیری های ایل زخمی برداشت که تا اواخر عمر باعث کم شنوایی او شد.
رضابیگ به سبب میل و قریحه شخصی واستعداد ذاتی و رغبتی که به مشق خط داشت و تاحدی نیز این هنر را نزد هنرمندان ایل آموخته بود، به تهران هجرت کرد ونزد میرزامحمد خوانساری به شاگردی ومشق پرداخت.
آنجابودکه رضابیگ به میرزا رضا معروف شد.پس از درگذشت استاد، میرزا رضا ازروی خطوط "میرعماد"مشق می کرد؛ چنان که گویند برای این کار به اصفهان رفت تا ازروی کتیبه معروف میرعماددر تکیه میرفندرسکی مشق کند.
میرزا چون در خط نستعلیق شهرت یافت، ناصرالدین شاه قاجارکه به تشویق هنرمندان تمایل داشت، وی رااحضارکرد و گاهی نیز نزد او تعلیم می گرفت.
همچنین ناصرالدین شاه از میرزا خواست تا دروزارت انطباعات به کارکتابت مشغول شود،اما از آنجا که وی مردی آزادمنش بود، نپذیرفت و در خواست شاه را که غیرمستقیم چندین بار از طریق رجالش بیان می شد رد کرد وفقط هنگامی که اعتمادالسلطنه (وزیرانطباعات) کتابتی را به وی ارجاع میداد، میپذیرفت وبه حقالکتابه آن قانع بود.
میرزا تنها یک بار حاضر شد دردستگاه دولتی شغلی داشته باشد وآن هنگامی بود که ناصرالدین شاه به سفردوم خودبه خراسان میرفت، میرزاهم که شوق زیارت آستان امام رضا(ع)راداشت پذیرفت تاباآنها همراه شود.
او در طول این سفررومه"وقایع اردوی همایونی"وهمچنین رومه"وقایع اتفاقیه"راکتابت وباوسایلی که همراه داشت به چاپ سنگی نشرمی کرد.
میرزاعلاوه بر آزادمنشی، مردی درویش منش وبی اعتنابه مال ومنال دنیا بودوزندگی بسیارسادهای داشت.
به گفته عبدالله مستوفی درآمدمیرزا از تعلیم چند شاگرد که به مجلس او میآمده اند و چند شاگرد دیگر که خودمیرزا به خانه آنها میرفته وچاپ نویسی تامین میشده که به ندرت در ماه 20تومان بوده است.
میرزا برای مشق کردنش خود را محصور وضعیت نمیکرد - چنان که میدانیم، خوشنویسان معمولاً برای آفریدن آثار خود، وضعیت و فضای خاصی اختیار میکنند؛ مثلاً حتماً با اسباب و وسایل مخصوص خود کار میکنند و در مکانی مانوس می نشینند؛ به گونهای که اگر این شرایط نباشد، خوشنویس نیز دچار مشکل میشود - در واقع میرزا در هر وضعیتی حتی در سفرو با مرکب غلیظ چاپ به هنر آفرینی میپرداخت.
مرکز قلم میرزادر نستعلیق، در کتابت و مشقی بوده است. او در نوشتن، آن قدر قدرت داشت که تمام کلمه را بدون براشتن قلم از روی کاغذ مینوشت که در چاپنویسی این کار لازم بوده است.
البته او شکسته نستعلیق و تعلیق را نیز خوب مینوشته است؛ اما گویا ابهت کلمات و قواعد نستعلیق باعث شده که او زیاد به شکسته نویسی نپردازد.
از میرزا چلیپا کمتر دیده شده و آثاری که رقم صریح او را داشته باشد نیز کم است. این شاید که به سبب طبع بلند وی بوده که قطعه یا سیاه مشقی که رقم داشته باشد، از او موجود نیست و تنها اثر او که رقم دارد یک نسخه "فیض الدموع" است.
میرزا به شعر و شاعری نیز علاقه داشته و معانی شعر را خوب می فهمیده است. او شعر نیز میگفته و معروف است که هزار و پانصد بیت شعر دارد.
یکی از مهمترین تحولات زمان قاجار، ورود صنعت چاپ سنگی به کشور بود که تاثیر بسیاری زیادی بر جامعه فرهنگی آن زمان گذاشت و قدمهای نخست تبدیل جامعه سنتی ایران به جامعهای صنعتی با ورود این صنعت برداشته شد.
در واقع، متحول شدن سطح فرهنگی کشور، پیدایش مدارس جدید و این که کتاب و کتابت باید در دسترس همگان قرار میگرفت و همچنین چاپ و چاپ نویسی رومه و مطبوعات عواملی بودند که نیاز جامعه را به صنعت چاپ کاملاً نشان میدادند.
در این شرایط، خوشنویس ناچار بود که به تندی کار کتابت را برای چاپ (مثلاً رومه) آماده سازد.
در این شرایط بود که میرزا رضا کلهر به عنوان بزرگترین نوآوردر خط نستعلیق به همراهی با صنعت چاپ قدم برداشت.
میرزا به تغییراتی اساسی در خوشنویسی دست زد تا بتواند در زمان کم و با سرعت، کار کتابت را انجام داده، برای چاپ آماده کند.
در واقع، تغییرات او در خوشنویسی باعث پیدایش مکتبی جدید شد که بعدها با نام خودش یعنی "مکتب کلهری" شهرت یافت.
تغییراتی که میرزا در خط به وجود آورد، زاده دو عامل مهم بود: یکی سرعت و دیگری شرایط چاپ نویسی.
میرزا باید در مدت کمی با مرکب به اصطلاح لجن چاپ که بسیار غلیظ و چسبناک بود بر روی کاغذهای چاپ کتابت میکرد.
شاگرد پذیری میرزا رضا کلهر بسیار مشکل بوده است؛ یعنی به انتخاب خودش، آن هم با اصرار و التماس شاگردی را میپذیرفت.
از میان شاگردان وی، میرزا زین العابدین بن محمد شریفی قزوینی "ملک الخطاطین"، کاتب شهیر آقا سید مرتضی برغانی "میرخانی"، میرزا مرتضی نجم آبادی و سید محمود صدرالکتاب را میتوان نام برد.
اما از شاگردان مهم وی که مستقیماً شاگردیش را نکرد محمدحسین سیفی قزوینی، ملقب به "عماد الکتاب" است.
مرحوم عماد الکتاب با ذره بین بسیار بزرگی، خطوط و الگوها و برشهای میرزا را بزرگ کرده، روی آن کار می کرد.
میرزا رضا کلهر در وبای عام تهران در روز جمعه بیست و نهم مرداد ماه 1291 درگذشت و در تهران به خاک سپرده شد.
# تیره خمان #طایفه گیلانی کلهر #
دلایل و تصاویر مستند نام گذاری گیلانغرب از قدیم الیام به همین نام (گیەڵان _gyallan ) کوردان کـــەڵـــهـوڕ
کشف تعدادی سنگ قبر از بزرگان اجداد طایفه ی گیلانی کلهر که اسم گیلان و طایفه گیلانی کلهر از 200 تا 1200سال قبل بر روی آنها حک شده است در حالی که سفر رضا شاه پهلوی به دشت گیلان و تاسیس شهر عمله سال 1303 یعنی 90 سال قبل بوده است.
همشهریان و مخاطبان گرامی توجه داشته باشند در اینجا فقط مختصری از قدمت و تاریخچه منطقه ی گیلان و ایل کلهر قبل از حکومت داود خان امیر اعظم ، یعنی از سال 1290 به قبل تا حکومت حاجی زادگان ،مهدی خان ، اسماعیل خان حاجی زدگان، محمد خان کاظم خانی و شاعر کرد کلهر خان منصور خان "مسیوری " پسر میر میدان خان مسیوری و محمد علی خان حاجی زادگان همچنین حکومت ذوالفقار خان کلهر و یعنی مختصری از یک قرن تا دوازدە قرن گذشته می باشد .
با توجه به این که محققین و نویسندگان عزیز گیلانغربی دوران حکومت سردارن ایل کلهر در یک قرن گذشته یعنی ،داود خان امیر اعظم، سلیمان خان و عباس خان امیر مخصوص را به صورت مفصل مورد بررسی قرار داده اند، در این مطالب به قدمت مستند هزارو دویست سالەی منطقه گیلان به همین نام و ناگفتنی های ایل کلهر و قدمت مستند طایفه گیلانی کلهر یازدە قرن قبل از حکومت داوود خان کلهر پرداخته شده است.
لازم به ذکر است قدمت طایفه گیلانی کلهر قبل از " مقبره های مرحومان صوفی بگ ابن محمد بگ من طایفه گیلانی سنه 877 هجری قمری ، رضامراد بگ بن علی بگ در سنەی 451 هجری قمری و صید علی بگ ولد محمد بگ سنه ی 247 هجری قمری من طایفه گیلانی و . کە به صورت مسند حکاکی شدە اند به صورت روشن برای کسی مشخص نمی باشد ، اما آمدن کلمه "طایفه گیلانی " 1189 _ 986 و 559 سال قبل ، جلوی اسم مرحومان رضامرد بگ ، صید علی بگ و صوفی بگ گیلانی نشان می دهد که حداقل چندین قرن قبل از وفات این مرحومان که از نوادگان داراب بگ اول جد بزرگ طایفه گیلانی کلهر می باشند این طایفه در این دشت می زیسته اند که تشکیل طایفه و تیره مختلف در 12 قرن گذشته را داده اند.
همچنین آثار "خرابه های روستای گیلان" که در جنب مزارستان میلیل و حد فاصل روستای گراویان و شیخ سرخ دین می باشد ، به دوران ساسانی و دوران های مختلف اسلام از جمله سامانی ،ایلخانی و. برمی گردد، و نیز بناهای " میل " به جامانده بر سر مزار بزرگان طایفه گیلانی کلهر که رسم و رسوم آنها قبل از دوران صفویان می بوده ،دلالت بر قدمت بیش از "1400" ساله ی این قوم از قدیم الیام تا به حال در دشت گیلان غرب می باشد.
محمد امین زکی بیگ در کتاب تاریخ کرد کردستان کلهر می نویسد: پس از وفات شاه اسماعیل صفوی، حاکم کلهر، ذوالفقار خان کلهر، با سپاهی گران از حلوان رو به بغداد نهادند و در آن هنگام حاکم بغداد ابراهیم سلطان بوده ذوالفقار خان کلهر شخصاً به اتفاق بعضی از اطرافیان و منسوبین خود به نزد وی رفتند، و در یک چشم به هم زدن بر ابراهیم سلطان حمله نمود و اورا به قتل رسانید و پس از او کسی جرأت نکرد در مقابل ذوالفقارخان ایستادگی و مقاومت بکند و به این طریق بغداد به سهولت و سادگی به تصرف ذوالفقارخان درآمد و به نام سلطان سلیم خطبه خواند و به نام وی نیز آن جا را اداره کرد ، سپس تمامی خاک کوردستان از شمال بە دیاربکر و جنوب بە لورستان و . و تمامی ولایت عراق عرب را بە کشور کورد کلهر اضافە نمود . ».
از دیگر طوایف بزرگ ایل کلهر میتوان به طایفه سیاه سیاه که در منطقه ی چله گیلانغرب و اسلام آباد غرب ساکن بوده اند اشاره کرد که بزرگانی چون اکبر خان ، میر شهبازی ، کدخدا محمد خان کاسه کرانی پرما ، کدخدا علیشاە اشاره کرد.
یکی دیگر از طوایف بزرگ و قدیمی ایل کلهر طایفه منیشی کلهر می باشند که در منطقه حیدریه (کفراور) گیلانغرب سکنی داشته اند ، از بزرگان آنها میتوان به فرج الله خان منیشی (شجاع سلطان ) و شانظر عبدی و. اشاره کرد
قلعه_ذوالفقار خان_کلهر
فتح_بغداد توسط ایل کلهر و تشکیل #حکومت_کورد_کلهر با تسخیر بغداد توسط ایل کلهر به فرماندهی ذوالفقارخان کلهر در سال ۹۳۰ق/۱۵۲۴ م / مقارن با حکومتهای صفویه و عثمانی و پس از تسلط بر بخشی از کردستان، لرستان و سپس تمامی عراق عرب اطلاق میشود.
در سال ۹۱۴ق/۱۵۰۷م بغداد تحت حکومت شاه اسماعیل صفوی بود، در هنگامی که شاه طهماسب یکم مشغول نبرد با ازبکها در خراسان بود امیری کورد ضد عمویش ابراهیم خان کلهر حاکم بغداد شورش کرد، این شخص به نام ذوالفقار خان کلهر فرمانروای بغداد_زاگرس مرکزی و جنوبی[قسمتی جنوبی خاک کورد+ خاک لور] را تصرف کرده و لغو تبعیت خود از شاه اسماعیل با تاسیس حکومت مستقل کورد کلهر اعلام نمود.
در ابتدا ماجرا اینگونه بود که در نبود اردوی شاهی، مهد علیا تاجلو بیگم نامادری شاه از نافرمانی قزلباشها و ادامه حکومت فرزندش احساس خطر میکرد. بنابر این از ابراهیم خان کلهر حاکم بغداد درخواست کرد که نزد او حاضر شود. ابراهیم خان با ۵ هزار تن به طرف قم نزد تاجلو بیگم به راه افتاد که در ماهیدشت در کمین برادر زاده اش ذوالفقارخان کلهر مواجه گردید و شکست خورد.
شاه طهماسب صفوی با هماهنگی دولت عثمانی همچنین با خیانت جمعی از سران کورد و نزدیکان ذوالفقارخان در سال ۹۳۶ق/۱۵۳۰م به به بغداد حمله و با کشته شدن ذوالفقارخان و شکست سپاهش، حکومت مستقل کورد کلهر نیز منحل گردید.
ذوالفقارخان از شاخه هفت برادر کلهر و از اجداد #طایفه لرینی_آجودانی و طایفه کله جوبی اسلام آباد کنونی میباشد.
ثبث تصویر توسط عکاس ناصرالدین شاه قاجار حین سفر به عتبات عالیات در سال 1250 هجری شمسی.
میرزا محمدرضا فرزند محمد رحیم بیگ در سال 1245هجری قمری یعنی 1208 هجری شمسی در شهرستان گیلانغرب از توابع استان کرمانشاه دیده به جهان گشود ، جد ایشان شخصی به نام " شیرگ " که مؤسس تیره شیرگ از طایفه کهن گیلانی کلهر می باشد ، پدرش از سرداران سواره فوج کلهر و برادرش نوروز علی بیگ در میان ایل از قائم مقامان بود.
ایام نوجوانی رضا بیگ به مقتضای ایلی و خانوادگی به آموختن فنون رزم، تیراندازی وسواری گذشت ومردی قویهیکل وخوشبنیه شد، اما دریکی ازدرگیری های ایل زخمی برداشت که تا اواخر عمر باعث کم شنوایی او شد.
رضابیگ به سبب میل و قریحه شخصی واستعداد ذاتی و رغبتی که به مشق خط داشت و تاحدی نیز این هنر را نزد هنرمندان ایل آموخته بود، به تهران هجرت کرد ونزد میرزامحمد خوانساری به شاگردی ومشق پرداخت.
آنجابودکه رضابیگ به میرزا رضا معروف شد.پس از درگذشت استاد، میرزا رضا ازروی خطوط "میرعماد"مشق می کرد؛ چنان که گویند برای این کار به اصفهان رفت تا ازروی کتیبه معروف میرعماددر تکیه میرفندرسکی مشق کند.
میرزا چون در خط نستعلیق شهرت یافت، ناصرالدین شاه قاجارکه به تشویق هنرمندان تمایل داشت، وی را احضارکرد و گاهی نیز نزد او تعلیم می گرفت.
همچنین ناصرالدین شاه از میرزا خواست تا دروزارت انطباعات به کارکتابت مشغول شود،اما از آنجا که وی مردی آزادمنش بود، نپذیرفت و در خواست شاه را که غیرمستقیم چندین بار از طریق رجالش بیان می شد رد کرد وفقط هنگامی که اعتمادالسلطنه (وزیرانطباعات) کتابتی را به وی ارجاع میداد، میپذیرفت وبه حقالکتابه آن قانع بود.
میرزا تنها یک بار حاضر شد دردستگاه دولتی شغلی داشته باشد وآن هنگامی بود که ناصرالدین شاه به سفردوم خودبه خراسان میرفت، میرزاهم که شوق زیارت آستان امام رضا(ع)راداشت پذیرفت تاباآنها همراه شود.
او در طول این سفررومه"وقایع اردوی همایونی"وهمچنین رومه"وقایع اتفاقیه"راکتابت وباوسایلی که همراه داشت به چاپ سنگی نشرمی کرد.
میرزا علاوه بر آزادمنشی، مردی درویش منش وبی اعتنابه مال ومنال دنیا بودوزندگی بسیارسادهای داشت.
به گفته عبدالله مستوفی درآمدمیرزا از تعلیم چند شاگرد که به مجلس او میآمده اند و چند شاگرد دیگر که خودمیرزا به خانه آنها میرفته وچاپ نویسی تامین میشده که به ندرت در ماه 20 تومان بوده است.
میرزا برای مشق کردنش خود را محصور وضعیت نمیکرد - چنان که میدانیم، خوشنویسان معمولاً برای آفریدن آثار خود، وضعیت و فضای خاصی اختیار میکنند؛ مثلاً حتماً با اسباب و وسایل مخصوص خود کار میکنند و در مکانی مانوس می نشینند؛ به گونهای که اگر این شرایط نباشد، خوشنویس نیز دچار مشکل میشود - در واقع میرزا در هر وضعیتی حتی در سفرو با مرکب غلیظ چاپ به هنر آفرینی میپرداخت.
مرکز قلم میرزادر نستعلیق، در کتابت و مشقی بوده است. او در نوشتن، آن قدر قدرت داشت که تمام کلمه را بدون براشتن قلم از روی کاغذ مینوشت که در چاپنویسی این کار لازم بوده است.
البته او شکسته نستعلیق و تعلیق را نیز خوب مینوشته است؛ اما گویا ابهت کلمات و قواعد نستعلیق باعث شده که او زیاد به شکسته نویسی نپردازد.
از میرزا چلیپا کمتر دیده شده و آثاری که رقم صریح او را داشته باشد نیز کم است. این شاید که به سبب طبع بلند وی بوده که قطعه یا سیاه مشقی که رقم داشته باشد، از او موجود نیست و تنها اثر او که رقم دارد یک نسخه "فیض الدموع" است.
میرزا به شعر و شاعری نیز علاقه داشته و معانی شعر را خوب می فهمیده است. او شعر نیز میگفته و معروف است که هزار و پانصد بیت شعر دارد.
یکی از مهمترین تحولات زمان قاجار، ورود صنعت چاپ سنگی به کشور بود که تاثیر بسیاری زیادی بر جامعه فرهنگی آن زمان گذاشت و قدمهای نخست تبدیل جامعه سنتی ایران به جامعهای صنعتی با ورود این صنعت برداشته شد.
در واقع، متحول شدن سطح فرهنگی کشور، پیدایش مدارس جدید و این که کتاب و کتابت باید در دسترس همگان قرار میگرفت و همچنین چاپ و چاپ نویسی رومه و مطبوعات عواملی بودند که نیاز جامعه را به صنعت چاپ کاملاً نشان میدادند.
در این شرایط، خوشنویس ناچار بود که به تندی کار کتابت را برای چاپ (مثلاً رومه) آماده سازد.
در این شرایط بود که میرزا رضا کلهر به عنوان بزرگترین نوآوردر خط نستعلیق به همراهی با صنعت چاپ قدم برداشت.
میرزا به تغییراتی اساسی در خوشنویسی دست زد تا بتواند در زمان کم و با سرعت، کار کتابت را انجام داده، برای چاپ آماده کند.
در واقع، تغییرات او در خوشنویسی باعث پیدایش مکتبی جدید شد که بعدها با نام خودش یعنی "مکتب کلهری" شهرت یافت.
تغییراتی که میرزا در خط به وجود آورد، زاده دو عامل مهم بود: یکی سرعت و دیگری شرایط چاپ نویسی.
میرزا باید در مدت کمی با مرکب به اصطلاح لجن چاپ که بسیار غلیظ و چسبناک بود بر روی کاغذهای چاپ کتابت میکرد.
شاگرد پذیری میرزا رضا کلهر بسیار مشکل بوده است؛ یعنی به انتخاب خودش، آن هم با اصرار و التماس شاگردی را میپذیرفت.
از میان شاگردان وی، میرزا زین العابدین بن محمد شریفی قزوینی "ملک الخطاطین"، کاتب شهیر آقا سید مرتضی برغانی "میرخانی"، میرزا مرتضی نجم آبادی و سید محمود صدرالکتاب را میتوان نام برد.
اما از شاگردان مهم وی که مستقیماً شاگردیش را نکرد محمدحسین سیفی قزوینی، ملقب به "عماد الکتاب" است.
مرحوم عماد الکتاب با ذره بین بسیار بزرگی، خطوط و الگوها و برشهای میرزا را بزرگ کرده، روی آن کار می کرد.
میرزا رضا کلهر در وبای عام تهران در روز جمعه بیست و نهم مرداد ماه 1291 درگذشت و در تهران به خاک سپرده شد.
# تیره شیرگ #طایفه گیلانی کلهر #
درباره این سایت